میخواهید هر روز حالتان خوب باشد؟ این سه کار را انجام دهید.
اگر یک چیز در زندگی باشد که همه به دنبالاش هستند آن احساس خوشحالی و خوشبختی است. چه بسا بیراه نباشد اگر بگوییم تمام زندگیمان به دنبال همین یکی دویدهایم. اما گاهی پیش میآید که خوشحالی دور از دسترس به نظر برسد، به ویژه آن روزهای بدی که فکر میکنی قرار نیست هیچوقت به دستش بیاوری. ایرادی ندارد، همهی ما از این روزها داریم. اما همینکه به نظر میرسد همهچیز بد پیش میرود به این معنا نیست که نمیتوان این روند را تغییر داد.
هرچه زمان بیشتری برای شناخت خودتان صرف کنید بیشتر به این نتیجه میرسید که خوشحال بودن یک انتخاب است. انتخابی که میتواند در همین لحظه برای شما اتفاق بیفتد. پس اگر میخواهید از همین امروز حالتان بهتر شود و عوامل بیرونی تنها تعیینکنندهی حال و روزتان نباشد این راهکارها را امتحان کنید:
گام اول: باور کنید.
من واقعا خوششانسام. من از بدو تولد آدم مثبتی بودهام. هرموقع بخواهم به راحتی میتوانم خودم را از شرایط سخت بیرون بیاورم. این حرفها برای خیلی از ما صدق نمیکنند. ولی آنچه باید به آن توجه کنیم دقیقا همین است که این بدن تو، ذهن تو و انتخاب توست. یادت باشد تو مسئول همهی اینا هستی. معلوم است که گاهی وقتها همهچیز بسیار بد و دشوار میشود اما آنچه وجود تو را از دیگران متمایز میکند نحوهی واکنش تو به آن ماجرا است.
همواره باور داشته باشید که نباید برای آرزوها و رویاهایتان سقف بگذارید. به هرآنچه بر سر راهتان قرار میگیرد به چشم آزمایش نگاه کنید و بدانید چیزی وجود ندارد که شما توانایی اداره کردنش را نداشته باشید. آنچه هماکنون بد و سخت است، همیشه همینطور نخواهد ماند. همهی ما ذخیرهی توان و قدرتی داریم که ما را از دل طوفانهای زندگی به سلامت رد کند، کافیست همان توان را برای خوشحال بودن به کار بگیریم. با این دیدگاه شروع کنید که همه چیز قرار نیست همیشه ۱۰۰٪ عالی باشد و پیشبینی این موضوع را داشته باشید. در این صورت به وقت مواجهه با مشکلات سریعتر از پس آنها برخواهید آمد.
گام دوم: دیدتان را وسیع کنید.
یکی دیگر از راههایی که میتوانید امتحان کنید وسیع کردن دایره دیدتان است. هرموقع اوضاع سخت و خراب میشود همیشه میتوان به این فکر کرد که میتوانست از این بدتر باشد. چون واقعیت همین است که همیشه میتواند بدتر باشد. گاهی فکر کردن به مشکلات و ناعدالتیهای دنیا میتواند به شما کمک کند بفهمید در قیاس با این مشکلات بزرگ، مشکل خودتان تا چه اندازه قابل حل است. گاهی وقتها در فشار مشکلات ما بدیهیترین نعمتهایی که داریم را از یاد میبریم. همین که سقفی بالای سر داریم، خانواده و دوستان خوبی داریم و خیلی چیزهای دیگر. اگر همیشه بر نداشتههایمان تمرکز کنیم، نمیتوانیم از آنچه داریم لذت ببریم. بلندپروازی به جای خود محفوظ، ولی شکرگزاری برای آنچه هماکنون داریم هم بخش مهمی از رضایت ما و حال خوشمان را تعیین میکند.
گام سوم: به زندگیتان فکر کنید.
اگر چیزی در زندگیتان وجود دارد که مدام حالتان را بد میکند، از شغلتان گرفته تا یک دوست در زندگیتان، وقت آن رسیده که تصمیم سختی بگیرید. برای خوشحال بودن باید دائم زندگیتان را رصد کنید و خودتان را از شر چیزهایی که حالتان را بد میکند یا مانع خوشحال بودنتان میشود خلاص کنید. همین فرآیند حذف کردن عوامل ناراحتی میتواند موجب سختی و آزردگی شما شود، اما بدانید که دورهاش زودگذر است و وقتی گذشت حالتان به مراتب بهتر خواهد شد. شاید حتی کاری به سادگی سحرخیز شدن بتواند حالتان را بهتر کند. پژوهشها نشان میدهند سحرخیزی به راستی کامروایی میآورد. کوچک و بزرگ بودن تغییراتی که میدهید اهمیتی ندارد، مهم این است که حواستان به موقعیتتان باشد و عوامل آزاردهنده را به سرعت از آن حذف کنید. شاید زندگیتان در وهلهی اول آسانتر نشود، ولی مطمئن باشید حالتان بهتر خواهد بود.