اول فروردین و شروع سال نو انگار انرژی و روح تازهایست که در ما دمیده میشود. پر هستیم از امید و آرزو و فکر میکنیم هرآنچه اراده کنیم را میتوانیم به دست آوریم. با خودمان میگوییم امسال دیگر همان سالیست که قرار است از شر اضافه وزنم خلاص شوم، کارم را جدیتر دنبال کنم، زندگیام را سر و سامانی بدهم و … اما به همان سرعتی که تعطیلات عید میگذرند و تمام میشوند ما هم اینهمه انگیزه و آرزو را فراموش میکنیم. حالا میخواهیم ببینیم چه راههایی وجود دارند برای اینکه این اتفاق امسال تکرار نشود؟ اول بهتر است به موانع تحقق این برنامهها بپردازیم و بعد راه حلشان.
شایعترین موانع برای تحقق برنامهریزیهای سال نو
۱. مانع اول: یک هدف بزرگ اما مبهم.
۲. مانع دوم: ایجاد یک عادت تازه.
۳. مانع سوم: این کارها همه سختاند.
۴. مانع چهارم: شروع طوفانی و رها کردن مسیر در میانهی راه.
مانع شماره یک: یک هدف بزرگ اما مبهم.
مشکل: اهداف تا حدی کلیشهای و در ظاهر قشنگ این مواقع معمولا ورد زبان همه هستند و حس خوبی هم دارند. چیزهایی مانند کاهش وزن، از زندگی لذت بردن، زندگی سالم، اینها همه خوب و مهماند ولی دقیقا چگونه؟ تمامی اینها مبهم هستند.
راه حل: دقیق باشید. شما زمانی میتوانید مطمئن باشید هدفگذاریتان درست بوده که بتوانید مراحلاش را از روی یک لیست خط بزنید. برای مثال برای کاهش وزن باید بنویسید کم کردن میزان شکر در رژیم غذایی در ماه اول، یا برای زندگی سالم بنویسید خوردن سبزیجات همراه با وعدههای غذایی.
اندازهگیری اغلب کلید دقیق بودن است. برای هر کاری که تعیین میکنید اعداد و ارقام و هدف مشخص داشته باشید.
مانع شماره دو: ایجاد یک عادت تازه.
مشکل: برنامهریزی برای انجام یک کار تازه مانند یک فعالیت جدید، وقت بیشتری با خانواده گذراندن، مطالعهی بیشتر، یاد گرفتن یک زبان جدید و کارهایی از این دست اغلب از همان آغاز محکوم به شکستاند. چرا؟ چون ایجاد عادتهای تازه و گنجاندنشان در برنامهی زندگی کاری به شدت دشوار است.
راه حل: مکانیزهاش کنید. ایجاد یک عادت جدید وقتی جواب میدهد که به عادتی قدیمی پیوندش بزنید. برای مثال اگر دلتان میخواهد مدیتیشن جزئی از برنامهی روزانهتان شود آن را به کاری که هر روز انجام میدهید وصل کنید. مثلا زمانی بین مسواک زدن و صبحانه خوردن. یا اگر میخواهید باشگاه رفتن را شروع کنید، جایی را انتخاب نکنید که از خانه یا محل کارتان دور است. مهم نیست بهترین امکانات را داشته باشد، شما بعد از مدتی از رفتن دلسرد خواهید شد. ولی اگر در فرصتی میان خانه و محل کار که آشنا هستند را به باشگاه اختصاص دهید شانس دوام آن بالاتر خواهد رفت.
مانع شماره سه: این کارها همه سختاند.
مشکل: راهی که برای رسیدن به این اهداف باید بروید اغلب سخت و دشوارند و کمتر پیش میآید تفریح در کار باشد. مثلا برای کاهش وزن باید از خوردن غذاها و خوراکیهایی که دوست دارید دست بکشید. اغلب این کارهایی که دوست داریم انجام دهیم و فکر میکنیم زندگیمان را بهتر میکنند انرژی و تمرکز و گاه فداکاری زیادی میطلبند.
راه حل: مطمئن شوید از نتیجه راضی خواهید بود. گاهی همین دنبال کردن روند پیشرفت میتواند برایتان انگیزه باشد. همین که ببینید هر روز صفحهی تقویم پر از کارهای خط خورده و انجام شده است حالتان را بهتر میکند. اما ممکن است همیشه اینطور نباشد و پس از مدتی شما فقط احساس خستگی داشته باشید و به نظرتان این کار هم تاثیری که باید را در زندگیتان نگذاشته است. برای این کار میتوانید این کارهای سخت و جدید را در کنار کارهای آسان و آشنای قدیمی انجام دهید. برای مثال سریالی که دوست دارید یا کتاب صوتیای که از شنیدناش حالتان خوش میشود را در هنگام ورزش تماشا کنید یا گوش دهید.
مانع شماره چهار: شروع طوفانی و رها کردن مسیر در میانهی راه.
مشکل: اول راه با تمام قوا و انرژی زیاد شروع میکنید، اما آنقدری طول نمیکشد که آنهمه انرژی و شور و انگیزه ناپدید میشود. به خودتان میآیید و میبینید تردمیل تبدیل به جالباسی شده و کتابها روی هم تلنبار.
راه حل: کمالگرا نباشید. درست است که میانهی راه کاری را رها کردن به نظر منفی و نادرست میرسد ولی آخر دنیا که نیست. دوباره از اول شروع کنید. تمامی عادتهای خوب لزوما نباید همیشه و بدون خطا انجام شوند. پیش میآید که گاهی روندی خوب متوقف میشود و دوباره میتوان آن را از اول شروع کرد. به یاد داشته باشید موفقیت با عالی بودن همه چیز به دست نمیآید؛ موفقیت کاهش زمانهای وقفهی اجتنابناپذیر در مسیر رسیدن به هدف است.