این یک سناریوی آشنا برای همهی ماست. شما یک هدف هیجانانگیز در ذهن دارید، بررسیهایتان را انجام دادهاید و فکر میکنید برای مواجهه با هر چیزی آمادگی دارید – اما نتیجه آن چیزی نمیشود که انتظارش را داشتهاید.
ممکن است برایتان پیش آمده باشد که فکر کنید کار درست را انجام دادهاید، ولی اطلاعاتتان کافی نبوده باشد. فکر میکردهاید همه چیز را پیشبینی کردهاید ولی کار درست از آب درنیامده است. روزهای متمادی از خروسخوان تا بوق سگ کار کردهاید ولی تفاوتی در نتیجهی کار ندیدهاید. انگار بخواهید هم نمیتوانید نتیجه را عوض کنید.
این زمانها مواقعی هستند که شما باید بهترین مشوق خودتان باشید. و دو راه برای اینکه شوقتان را از دست ندهید وجود دارد:
۱. مسئولیت فرصت از دست رفته را بپذیرید.
خودتان را برای ناامیدیهایی که اغلب پیش میآیند آماده کنید. بدانید این فرصت از دست رفته قرار است شما را برای استفادهی بهینه از فرصت بعدی آماده کند. بدانید شما میتوانید تغییرات مهمی که لازم است را انجام دهید. تغییری را ایجاد کنید که نتیجه را عوض خواهد کرد. اشتباهاتتان را مرور کنید و از آنها درس بگیرید. به جای گرفتار اشتباهات ماندن، آنها را ببینید و درس عبرت بگیرید.
۲. به خودتان یادآوری کنید که بهتر خواهید شد.
به خودتان سخت نگیرید. خودتان را شماتت نکنید. فرصت بعدی است که اهمیت دارد، نه آن فرصتی که از دست رفته است. اهمیت فرصت از دست رفته تنها در کسب تجربه است. اما فرصت بعدی مجالی است برای اینکه نشان بدهید از اشتباهاتتان درس گرفتهاید و اینبار خیلی بهتر خواهید بود. فقط باید تمرین کنید. آنقدر تمرین کنید تا بشود. اگر فهمیده باشید دفعهی قبلی چه چیزی کار را خراب کرده است، پس اینبار میتوانید درستش کنید. خودتان را بابت خرابکاری دفعهی قبل ملامت نکنید، دستی بر شانهی خودتان بزنید که فهمیدهاید اشتباهتان کجا بوده است.
شما باید خودتان را تشویق کنید. به خودتان انرژی و انگیزه بدهید. چرا؟ چون نمیتوانید بنشینید و منتظر بمانید تا کس دیگری از راه برسد و حال شما را بهتر کند و به شما بگوید دفعهی بعدی جبران خواهید کرد. شما باید به خودتان متکی باشید. باید به تواناییهای خودتان ایمان داشته باشید و بدانید که این قدرت را دارید که بفهمید چه کاری درست است و چه کاری غلط. باید این باور درونی را داشته باشید که هرآنچه انجام میدهید در مسیر نتیجهای مثبت در آینده است. باید خودتان را به موفقیتهای پیش رو امیدوار کنید.
وقتی فرصتی را از دست میدهید، آمادگی کافی را ندارید، یا از مسیر هدفهایتان جا ماندهاید، باید خودتان را تشویق کنید که هرچه سریعتر به مسیر بازگردید. اگر از اصول و برنامههایتان جا ماندهاید سریعا به آنها بازگردید. اگر سعی در ایجاد عادتی مثبت داشتهاید و نتوانستهاید، دوباره شروع کنید. کار خراب شده است، بیشترین تلاشتان را بکنید تا درستش کنید. ممکن است کار سختی باشد. ممکن است ترسناک باشد. انگیزههایتان را زنده نگه دارید. شما میتوانید.
گاهی شکست بهترین آغاز است. چرا؟ اگر ته چاه گیر افتاده باشید یک راه بیشتر ندارید. به سمت بالا. اما مهمتر از آن، اگر زمین خورده باشید، چه ذهنی و چه مالی و چه هرنوع دیگری، گاهی چنان از وجود خودتان منزجر میشوید که به دنبال معجزهها و استعدادهایی در عمق وجودتان میگردید که شما را از این حال بیرون بیاورد.
از دل شکستهایتان پیروزیهای بزرگ بیرون بکشید. بگذارید احساس انزجارتان شما را به سمت الهامبخش بودن ببرد، نه افسردگی. وقتی اراده کنید که روی پاهایتان بایستید، درها به رویتان باز خواهند شد. چشم را از هدفتان برندارید. به کم قانع نباشید و به خودتان تعهد بدهید که تا رسیدن به موفقیت پیش خواهید رفت.