هرکسی را به زندگیمان راه ندهیم.
اگر قرار باشد تاثیرگذارترین عوامل زندگیتان و آنچه شخصیت شما را شکل داده است ارزیابی کنید این مورد باید بالای فهرست کارهایی باشد که انجام میدهید: افراد و افکاری که انتخاب میکنید به زندگیتان راه بدهید. هرگز قدرت تاثیر پذیرفتن را دست کم نگیرید! گاهی ممکن است حتی متوجه میزان تاثیرپذیریمان از اطرافیانمان نشویم.
تاثیرپذیری از گروه همسالان یکی از قدرتمندترین جنبههاست چرا که آرام و بیصدا صورت میگیرد. اگر در اطرافتان کسانی باشند که تمام روز به دنبال انجام کارهای مفید هستند، احتمال آن که شما هم به دنبال کارهای مفید بروید بسیار بالا میرود. اگر روزگارتان را با کسانی میگذرانید که کتاب نمیخوانند، شما هم به احتمال زیاد از مطالعه دور خواهید شد. این اتفاقات میتوانند خیلی تدریجی اتفاق بیفتند و شما ناگهان به خودتان خواهید آمد و از خودتان خواهید پرسید: چی شد که اینجوری شد؟
با توجه به این نکتهی مهم، بگذارید سه پرسش اساسی که باید از خودتان بپرسید را مرور کنیم. این سوالها میتوانند به شما در ارزیابی بهتر موقعیت کنونیتان کمک کنند:
۱. اطرافیان من چه کسانی هستند؟
در ذهنتان آدمهایی را که بیشتر با آنها معاشرت میکنید را مرور کنید. باید هرکدام از آنها را که به هر نحوی بر شما تاثیرگذار هستند را خوب ارزیابی کنید.
۲. این معاشرتها با من چه میکنند؟
این سوال اصلی و مهمی است. وقتی با هم هستیم چه کارهایی میکنیم؟ وقتی با آنها هستم به چه چیزهایی گوش میکنم؟ آنها مرا به خواندن چه چیزهایی تشویق میکنند؟ با هم به کجاها میرویم؟ وقتی با آنها هستم به چه چیزهایی فکر میکنم؟ با آنها که هستم چطوری حرف میزنم؟ احساسم وقتی کنارشان هستم چگونه است؟
باید با دقت و موشکافانه این موارد را یکی یکی بررسی کنید.
۳. اوضاع خوب است؟
ممکن است به این نتیجه برسید تمام افرادی که با آنها نشست و برخاست میکنید آدمهای مثبت با تاثیرگذاری مثبت هستند. یا ممکن است به این نتیجه برسید که تعدادی نخاله هم در جمع معاشرینتان پیدا میشود. آنچه مهم است این است که نگاهی دقیق و بیطرف به موقعیت داشته باشید. هرچیزی ارزش بررسی دوباره را دارد، چه برسد به اینکه پای قدرت تاثیرگذاری در میان باشد.
اینها راههایی هستند که با کمک آنها میتوانید آدمهای نامناسب را از دایره افراد نزدیکتان بیرون کنید:
۱. قطع رابطه کنید.
این کار اصلا آسان نیست و تصمیمی نیست که عملی کردنش به این راحتیها باشد ولی در برخی موارد الزامی و ضروری است. ممکن است جایی برسد که هیچ انتخاب دیگری جز حذف کامل عامل تاثیرگذار منفی از زندگیتان نداشته باشید. این میتواند انتخابی باشد که قرار است کیفیت زندگیتان را حفظ کند.
۲. معاشرتهایتان را محدود کنید.
زمان بیشتری را به آدمهای مثبت و زمان کمتری را با آنهایی که تاثیر کمتری بر روند رشد شما دارند بگذرانید. ممکن است برعکس این کار، یعنی گذراندن وقت با کسانی که فقط به فکر خوشگذرانی هستند کار آسانتری باشد ولی باید مراقب باشید در این تله گرفتار نشوید. به اولویتها و ارزشهایتان نگاه کنید. زمان زیادی نداریم. آیا نباید درست از آن استفاده کنیم؟
۳. معاشرتهایتان را گسترش دهید.
این یکی را بیشتر از بقیه به خاطر بسپارید. دنبال افراد موفق بیشتری بگردید که بتوانید با آنها وقت بگذرانید. دایرهی معاشرینتان را با آدمهای هدفمند و مثبت بزرگتر کنید. مثلا آنها را به ناهار دعوت کنید و در مورد مسیر موفقیتهایشان از آنها سوال کنید. از تجربیاتشان استفاده کنید. به این کار معاشرت عمدی میگویند: یعنی نشست و برخاست با کسانی که در نهایت از شما انسان بهتری میسازند.