pineapple strawberry pumpkin watermelon > grape cherry lemon banana pear orange apple billboard tv magazine competition sampeling roadshow digital postm sponsership

ذهن مقایسه‌گری دارید؟ این راه را امتحان کنید.

مغز شما یک موتور مقایسه است. در هر موقعیت جدید، به طور خودکار حافظه‌تان را برای یافتن موقعیت‌های مشابه زیر و رو می‌کند. یک یا چند نمونه‌ی مشابه سناریوی فعلی پیدا می‌کند، سپس از آن اطلاعات برای حدس زدن مسیر پیش‌ رو استفاده می‌کند. اکثر اوقات شما حتی متوجه هیچ‌کدام از این اتفاقات نمی‌شوید. بعضی وقت‌ها این واکنش شناختی به سود شما عمل می‌کند و بعضی وقت‌ها نه. ولی از آنجایی که این اتفاق همیشه در جریان است، چه بهتر که شناخت بیشتری در موردش پیدا کنید و آن را به سود خود به کار بگیرید.

مقایسه‌های سودمند و کم‌تر سودمند

تصور کنید برای اولین بار وارد اتاق جلسات یک شرکت می‌شوید. مغزتان به سرعت مشغول جستجو در حافظه‌تان می‌شود. موقعیت‌های مشابهی که در گذشته با آن مواجه شده‌اید را پیدا می‌کند و به شما کمک می‌کند تصمیم بگیرید بهتر است کجا بنشینید و چه رفتاری داشته باشید. در چنین موقعیتی، این مقایسه خیلی هم کارآمد است.

مغز شما نه تنها موقعیت‌های موجود را با هم مقایسه می‌کند، بلکه از اطلاعات شما در مورد دیگران هم برای کمک به درک بهتر موقعیت‌تان استفاده می‌کند. وقتی کار جدیدی را شروع می‌کنید، باید بفهمید چطور باید با همکاران‌ جدیدتان رفتار کنید. شما با زیر نظر گرفتن رفتار‌های همکارانی که موقعیتی مشابه شما دارند مناسبات شرکت و نحوه‌ی رفتار مطلوب با مدیران آن مجموعه را یاد می‌گیرید. آیا آن‌ها با مدیران‌ شرکت رفتار صمیمانه‌ای دارند یا وقتی چشم‌شان به آن‌ها می‌افتد ساکت می‌شوند و نگاه‌شان را به مانیتورهایشان می‌دوزند؟

اما چنین فرآیندی که روانشناسان آن را “مقایسه‌ی اجتماعی” می‌نامند، لزوما برای همه سودمند نیست. به طیف‌های مختلف افرادی که می‌شناسید فکر کنید. برای هر بعدی از وجودتان که در نظر بگیرید، آدم‌هایی را پیدا می‌کنید که از شما بهتر هستند و آدم‌هایی که بدتر هستند. همان‌طور که کسانی را می‌شناسید که از شما درآمد بهتری دارند، کسانی را هم می‌شناسید که در‌آمد به مراتب کمتری دارند. این موضوع در مورد توانایی‌های ذهنی و جسمی هم صادق است.

به مقایسه‌ی خود با کسی که بهتر از شماست “مقایسه‌ی اجتماعی صعودی” می‌گویند؛ و وقتی خودتان را با کسی که بدتر از شماست مقایسه می‌کنید “مقایسه‌‌ی اجتماعی نزولی” انجام می‌دهید. هردوی این حالت‌ها در عین حال که می‌توانند به شما در یافتن موقعیت خودتان کمک کنند، می‌توانند موجب نارضایتی شما نیز بشوند. اگر همواره خودتان را در موقعیت “مقایسه‌ی اجتماعی صعودی” قرار دهید، پس از مدتی ممکن است از مرور دائم نداشته‌هایتان دچار سرخوردگی شوید. البته با طرز فکری متفاوت، این مقایسه‌های صعودی می‌توانند موجب پیشرفت شما شوند چرا که مسیرهای پیش رو و موفقیت‌های آینده را به شما نشان می‌دهند. از سوی دیگر مقایسه‌های نزولی ممکن است به شما احساس خوبی بدهد ولی این احساس نه تنها انگیزه‌بخش نخواهد بود، بلکه از نظر اخلاقی نیز صحیح نیست.

راه آسان برای مقایسه‌های سازنده 

ناگفته نماند، احساس بدبختی از دیدن موفقیت‌های دیگران، اینکه از شما باهوش‌تر، پولدارتر یا خوش‌قیافه‌تر هستند در واقع نیروی محرک شما برای انجام هیچ کاری نخواهد شد. و مباحث اخلاقی به کنار، اینکه خودتان را با دیدن بدبختی‌های دیگران دلداری بدهید هم شما را به سمت مفیدتر بودن و سازندگی پیش نخواهد برد.

به جای این‌ها، بهتر است مقایسه‌های اجتماعی‌تان را در مسیر بلندپروازانه به کار بگیرید. افرادی که در بعضی زمینه‌ها از شما بهتر هستند را پیدا کنید، از موفقیت‌هایشان الهام بگیرید و به سمت شبیه آن‌ها شدن حرکت کنید. صرف مقایسه کردن خودتان با آن‌ها و احساس امیدواری به آینده گرچه خوش‌بینانه است، ولی اگر عملی در راستای آن صورت نگیرد در همان مرحله‌ی خوش‌بینی باقی خواهد ماند.

آن‌چه واقعا نیاز دارید یافتن تشابهات فردی‌تان با آن‌هاست: چه مهارت‌ها، مشخصه‌ها، منابع و یا حتی کمبودهای مشترکی با آن‌ها دارید؟ و بعد اینکه چطور می‌توانید از این توانایی‌ها بهره بگیرید، ضعف‌ها را بهبود ببخشید و به موفقیت دست یابید؟ با این بررسی‌ها می‌توانید مسیر موفقیت خود را با استفاده از تجربیات آن‌ها ترسیم کنید و بعد با توانایی‌های منحصربه‌فرد خودتان مسیر موفقیت را طی کنید.

و در آخر، وقتی به آدم‌هایی برمی‌خورید که از شما وضعیت بدتری دارند به جای حس تکبر، از خودتان بپرسید چه کاری از دست‌تان برای آن‌ها برمی‌آید؟ یافتن موقعیت‌هایی برای کمک کردن به دیگران و راهنمایی کردن آن‌ها دو مزیت مهم دارد: در وهله‌ی اول نسبت به خودتان حس بهتری دارید وقتی می‌دانید به کسی کمک کرده‌اید. و دوم اینکه در این فرآیند آموزش، همیشه برای خودتان هم فرصت‌های یادگیری بهتر پیدا می‌شود.