جی نیکسون، یکی از متخصصین مشهور تغذیه میگوید زمانیکه با مراجعین جدیدش دیدار میکند میشنود که آنها عموما یک حرف را تکرار میکنند: “من هرکاری بگید کردم که وزنم کم بشه، ولی همیشه وزنم دوباره برمیگرده سرجاش”. و از نظر او تقریبا در تمامی موارد علت یک چیز است. او میگوید: “آنها هیچ چیز را در ذهنشان تغییر ندادهاند.”
نیکسون میگوید تنها ۲۰٪ از موفقیت در فرآیند کاهش وزن فیزیکی و مکانیکی است، آنچه میخورید، و اینکه میزان و شدت فعالیتهای ورزشیتان چگونه است. او معتقد است باقی مسیر به ذهنتان بستگی دارد: “کنترل فکرتان را به دست گرفتن آن چیزیست که شما را به اهداف طولانی مدتتان در کاهش وزن میرساند.”
ایجاد تغییرات روانی ممکن است ترسناکتر و چالشبرانگیزتر از اضافه کردن مثلا سبزیجات به وعدههای غذایی به نظر بیاید اما نیکسون میگوید این کار آسانتر از چیزیست که فکرش را میکنید. این کار حتی میتواند به آسانی تغییر در گفتارتان وقتی پای رژیم و کاهش وزن به میان میآید باشد.
او میگوید کافیست وقتی نوبت به ورزش و رژیم میرسد این سه کلمه را از دایرهی واژگانتان حذف کنید: نمیتوانم، نمیخواهم، نمیشود. او میگوید این کلمهها مدام در موضوعاتی که مرتبط با ظاهر افراد است شنیده میشوند و شاید خود آدمها متوجه نباشند تا چه حد از آنها استفاده میکنند. اگاه بودن به این نکته و اجتناب از استفاده کردن از این کلمات میتواند تاثیر مستقیم بر روی تناسب اندام و موفقیت در کاهش وزن داشته باشد. حالا به چند نمونه سناریو که در آنها میتوان این منفیبافیها را تغییر داد اشاره میکنیم.
“من نمیخواهم سبزیجات بخورم”
نیکسون میگوید وقتی موضوع بر سر غذا و تناسب اندام باشد افراد اغلب از “نمیخواهم” و “دوست ندارم” به کرات استفاده میکنند که این امر ناشی از تجربیات منفی و ناموفقشان در گذشته است. برای مثال اگر کسی میگوید نمیخواهد سبزیجات بخورد به این دلیل است که در گذشته بارها خودش را مجبور به خوردن آب کرفس بدمزه کرده و یادآوری آن هم حالش را بد میکند. یا اگر کسی میگوید دوست ندارم بدوم شاید به این دلیل است که در گذشته آسیب بدنی به او وارد شده و از این نوع فعالیت ورزشی خاطرهی خوشی ندارد.
وقتی مراجعین او از”نمیخواهم” و “دوست ندارم” استفاده میکنند او به آنها یادآوری میکند که تجربیات گذشته لزوما رفتار حال را دیکته نمیکنند. سپس او به آنها کمک میکند قدمهای کوچکی بردارند تا این افعال منفی را به مثبت تبدیل کنند. برای مثال برای کسی که میگوید دوست ندارد بدود برنامهی راه رفتنهای سریع میگذارد و به او میگوید بدون دویدن تا جایی که میتواند سریع راه برود. آرام آرام پس از چند هفته آن فرد خودش شروع به دویدن میکند.
“من نمیتوانم ۱۰ تا دراز- نشست بزنم”
نیکسون میگوید من از مراجعینم میخواهم که ساختار این جمله را تغییر دهند و به جای اینکه بگویند من نمیتوانم ۱۰ تا دراز-نشست بزنم، به خودشان یادآوری کنند که میتوانند ۱ دراز- نشست بروند، و هر روز این قانون را به این شکل برای خودشان تکرار کنند و روز دوم بگویند امروز میتوانم ۲ دراز- نشست بروم و همینطور آرامآرام جلو بروند تا به میزان مطلوب برسند.
“زودتر بیدار شوم و ورزش کنم؟ نمیشود!”
نیکسون میگوید آدمها از “نمیشود” در حرفهایشان استفاده میکنند تا آنچه میگویند را یک واقعیت ثابتشده جا بزنند. اما این حرف واقعی به نظر میرسد تنها به این دلیل که بارها و بارها تکرار شده است. این بار هم فقط کافیست آن را جور دیگری بگویید: به این فکر کنید که تلاش خواهید کرد این کار را انجام دهید، برای شروع دو روز در هفته را برای زودتر بیدار شدن و ورزش کردن تعیین کنید و ببینید تا چه حد میتوانید ثابتقدم بمانید.