شکست یکشبه اتفاق نمیافتد. شکست نتیجهی ناگزیر یک سلسله تصمیمات و انتخابهای ضعیف است. راحتتر بگوییم، شکست چیزی جز تکرار روزانهی چند قضاوت اشتباه نیست. حالا سوال اینجاست که چرا کسی باید تا این حد نادان باشد که یک خطا را هر روز تکرار کند؟ پاسخ این است که او به اهمیت این موضوع فکر نمیکند.
فعالیتهای روزانهی ما به خودی خود چندان مهم به نظر نمیرسند. یک تعلل جزئی، یک انتخاب ضعیف، یا یک ساعت از روز که تلف شده و کار مفیدی در آن انجام نشود عموما تاثیر مستقیم و آنی ندارد و این امر باعث میشود ما نتایج کارها و انتخابهایمان را در لحظه نبینیم.
چنانچه در ۹۰ روز گذشته به خودمان زحمت خواندن یک جلد کتاب نداده باشیم، این امر تاثیر مستقیمی روی زندگیمان نخواهد گذاشت. و از آنجاییکه بعد از ۹۰ روز اول اتفاق خاصی برای ما نیفتاده ما این خطا را در ۹۰ روز آینده هم تکرار میکنیم و این روند همینطور ادامه پیدا میکند. چرا؟ چون به نظر مهم نمیرسد. و خطر اصلی درست همینجا نهفته است. بدتر از کتاب نخواندن این است که متوجه نباشیم کتاب خواندن تا چه اندازه مهم است.
فرمولی برای شکست
یکی از بزرگترین خطرات شکست این است که آرام و بیصدا رخ میدهد. خطاهای ما در کوتاهمدت به نظر بیاثر میرسند و به هیچوجه اینگونه نشان نمیدهند که ما در حال شکست خوردنیم. گاه ممکن است این خطاها در دورانی شاد و سرخوش از زندگی ما اتفاق بیفتند که در آن صورت اصلا متوجهشان نخواهیم بود. چون هیچ فاجعه و اتفاق بدی رخ نمیدهد که توجه ما را به خود جلب کند، ما همینطور روزها را یکی پس از دیگری از سر میگذرانیم، درحالیکه خطاهایمان را تکرار میکنیم، در افکار اشتباهمان میمانیم، به صداهای اشتباه گوش میدهیم و تصمیمهای اشتباه میگیریم.
متاسفانه شکست آمدناش را اعلام نمیکند و بدون هشدار سر و کلهاش پیدا شده و زندگیهایمان را به هم میریزد. به همین دلیل مهم است به بازبینی فلسفهی زندگیمان بپردازیم تا بتوانیم تصمیمهای بهتری بگیریم. با یک فلسفهی وجودی قوی و شخصی که ما را در تمامی قدمها راهنمایی میکند میتوانیم خطاهایمان را پیدا کنیم و از تکرار آنها جلوگیری کنیم.
حالا خبر خوب این است که فرمول موفقیت هم به همین سادگی و با ایجاد چند عادت و ضابطهی روزانه در دسترس است.
فرمولی برای پیروزی
حالا یک سوال مهم و جالب پیش میآید: چطور میتوانیم خطاهایمان در فرمول شکست را به ضابطههای مورد نیاز در فرمول موفقیت تبدیل کنیم؟ جواب این است: با اهمیت دادن به آینده به عنوان بخشی از فلسفهی کنونیمان.
شکست و موفقیت هردو نتایجی در آینده دارند، پاداشهای ناگزیر و پشیمانیهای ناگزیر که نتایج اعمال گذشتهی ما هستند. اگر اینچنین است چرا مردم وقت بیشتری برای فکر کردن به آینده نمیگذارند؟ جواب ساده است: آنها آنچنان درگیر روزمرگی و اکنون هستند که این موضوع به نظرشان مهم نمیرسد. مشکلات و یا حتی خوشیهای روزانه چنان ذهن برخی افراد را به خود مشغول میکند که دیگر مجالی برای فکر کردن به آینده نمیماند.
اما اگر برای خودمان ضابطهای تعیین کنیم که روزی چند دقیقه برای بررسی آیندهی پیش رو در نظر بگیریم چه؟ آن موقع است که خواهیم توانست نتایج بالقوهی اعمال امروزمان را ببینیم. وقتی به این اطلاعات ارزشمند مسلح شدیم، میتوانیم دست به اصلاح امور بزنیم. به عبارت دیگر، با مقید کردن خود به این روش یاد میگیریم نگاهمان به آینده باشد و این امر منجر به ایجاد تغییر در طرز فکر کنونیمان، اصلاح خطاهایمان و ایجاد عادات مثبت جدید در ما خواهد شد.
یکی از هیجانانگیزترین جنبههای فرمول موفقیت – چند عمل سادهای که هرروز تمرینشان میکنیم- این است که نتایج آن را تقریبا بلافاصله میتوانیم در زندگیهایمان ببینیم. وقتی به طور داوطلبانه خطاهای روزانهمان را به تمرینهای مثبت روزانه تبدیل میکنیم، در مدت زمان کوتاه شاهد نتایج مثبت آنها خواهیم بود. وقتی رژیم غذاییمان را عوض میکنیم، اوضاع سلامتیمان طی چند هفته بهبود مییابد. وقتی شروع به ورزش کردن میکنیم، احساس سرزنده بودن به سراغمان میآید. وقتی شروع به کتاب خواندن میکنیم، سطح آگاهیمان بالا میرود و اعتماد به نفس بیشتری پیدا میکنیم.